گفتی که من دیوانه ام دیوانه بودن عار نیست
دیگر مرا با خوب و بد با زشت و زیبا کار نیست
هم در قفس افتاده ام هم دل به مستی داده ام
هم مست و هم دیوانه را در کوی رندان بار نیست
هم در قفس افتاده ام هم دل به مستی داده ام
در شهر هم جایی برای مردم هوشیار نیست
در حال مستی روز و شب پیوسته یاهو می زنم
در شهر نیشابور هم دیگر کسی عطار نیست
از آسمان شهرتان شوم کلاغان رفته اند
در گرگ ومیش شب در این صحرا به جز کفتار نیست.
نظرات شما عزیزان: